موش و گربه

Publié le par MARIE

دیروز داشتم تراس رو که مشرف به باغ هست جارو و مرتب می کردم  دیدم یک موش مرده نصف و نیمه افتاده تو تراس دست و پا و دم نداشت دلم خیلی براش سوخت وحالم هم بد شد فکر کردم کار گربه خودمه به هر حال به نیکو گفتم اینو بردار و بنداز تو باغ که من دیگه نمیخوام این صحنه رو ببینم خلاصه نیکو هم فوری اونو پرت کرد تو باغ  ... بعد از ظهر همون روز که داشتم تو تراس چایی میخوردم سلست  صدام کرد و گفت ماری گفتم بله گفت اونجا رو نگاه کن ... وای خدا چی دیدم نصفه باقی اون موش بیچاره نیم تنه پائینش و دمش .... حالم دوباره بد شد  و دوباره به نیکو گفتم خواهش میکنم نصفه دیگه این موش بیچاره رو بندازه تو باغ تا من نبیینم خلاصه به این نتیجه رسیدم که گربه من که حالا دیگه بزرگ شده و شبیه بچه پلنگ شده عرضه خوردن یک موش ناقابل رو نداره فقط باهاشون بالا و پائین می پره و بازی میکنه و ... الان دیدم که گربه ام که اسمش کوچیک هست داره با یک نمیدونم قورباغه کوچولو هی بالا و پائین میپره و بازی می کنه ... گربه ها جزو حیوانات شکارچی هستند طبیعتشون اینه ولی از بس ما اماده جلوی گربه ها غذا گذاشتیم اون چیزی که حقشون هست و تو طبیعت فراونه بعنوان طعمه خوب اونا رو نمیخورند و صرفا با بازی با اون اکتفا میکنند.

Publié dans toujour

Pour être informé des derniers articles, inscrivez vous :
Commenter cet article