از میان
از میان کادوهایی که همسرم دریافت کرد یکیش منو خوشحال کرد انم کتاب پرسپولیس خانم ساتراپی بود که دوست داشتم این کتاب رو بخونم و از پریروز تا حالا در حال خوندن این کتاب هستم تولد به خوبی گذشت خیلی کار کردم دوروز قبل از آن روز تولد و دو روز بعد از تولد خیلی خسته شدم الان داره بیرون بشدت بارون میاد من از تابستون هیچی نفهمیدم که پائیز داره از راه میرسه خوب بدترین تابستانی بود که مردم اینجا دیده بودند همش بارونی و هوای گرفته نمیدونم چرا اینقدر دل اسمون اینجا گرفته است؟من که از این هوا متنفرم و باید یکسال دیگه تحمل کنم سعی میکنم اصلا دیگه فکر هوا ی بد و بارون و از این چیزا رو نکنم اینقدر خودمو مشغول کنم که نفهمم روز کی میاد و کی میره مثل دیروز چند ساعتی زبان خوندم و بعد چند ساعتی کتاب خوندم و بعد بافتنیمو گرفتم دستم و بعد غذا پختم و یک فیلم قشنگ بدون جنگ و خونریزی و خشونت هم دیدم و راحت خوابیدم