باغچه

Publié le par MARIE


خیلی دلم میخواست از احساسی که الان دارم اینجا بنویسم از خواب عجیبی که از 5 صبح تا حالا مدام فکرشم و شدیدا پریشانم از 5 صبح به بعد اینقدر به خوابم و کلیه زوایا ی اون فکر کردم تا 7 صبح که یادم نره  و عجیبه واقعا عجیبه من خوابهای عجیب زیاد میبینم ولی این یکی توشون یک پیغام به من بود و چه پیغام رک و راست و سریعی که  امیدوارم به آن عمل کنم
فقط یک چیز میخواستم بگم به تمام کسانی که فکر میکنند دعا میکنندحالاا به هر دلیل و یا آرزویی دارند و اون آرزو رو مدام توی ذهنشون می پرورونند و حتی بیشتر از دعا بگم گفتن ذکر توی خلوت دل خودتون اینو بدونید این صداها و فریاد ها و نجواها حتما و حتما شنیده میشوند اینو از توی خوابم فهمیدم و باقیشو دیگه نمیتونم بنویسم  ... فقط بخواهید اون چیزی رو که طالبش هستید

خوب حالا باغچه من رو ببینیم این عکسها رو هفته پیش گرفتم


امسال بیش از سالهای پیش توت فرنگی داشتم
شعمدانیهای پشت پنجره
رز 30 ساله
اولین سالادی که کاملا رسیده بود
گلهای  ورودی خانه

کدوهای دلمه ایی و شاید کدو قلقلی زن البته هنوز رشدشون کامل نشده
سالادها
و ریحانها البته دانه های ریحان که سال پیش از ایران آورده بودم بر اثر رطوبت همه خراب شدند و اینا ریحانهای بلژیکی هستند اینا رو هم خیلی دوست دارم ولی طعم ریحان ایران یک چیز دیگه است
خوب تا اینجا فکر کنم کافی باشه باقی باغچه باشه برای دفعه بعد
Pour être informé des derniers articles, inscrivez vous :
Commenter cet article
ج
سلام بله خواستن توانستنه باغچه بسیار زیبا داری باغبانی وپرورش گل مثل گابرگهای گلها لطیف وزیباست
Répondre