برف
من بارش برف رو از پشت پنجره رو دوست دارم از دیشب اینجا برف میاد خیلی قشنگ بود وقتی از طبقات بالا برفها رو میبینی که میرقصند و میرن پائین امروز یک سر رفتم بیرون روی زمین اصلا برفی نبود ولی خیلی هوا سرررررد بود
دوست دارم بنویسم حتی اگر خیلی جالب نباشه روزگاری که میگذرونم بد یا خوب مینویسم همین
من بارش برف رو از پشت پنجره رو دوست دارم از دیشب اینجا برف میاد خیلی قشنگ بود وقتی از طبقات بالا برفها رو میبینی که میرقصند و میرن پائین امروز یک سر رفتم بیرون روی زمین اصلا برفی نبود ولی خیلی هوا سرررررد بود
یکی از کتاب هایی که خیلی دوست داشتم بخونم فکر می کنم یکی از رمان هایی که هر ایرانی باید بخونه حدود 17 یا 18 سال پیش کتابش رو خواهر ها همه دست بدست کردند و خواندند ولی چرا من فرصت خواندنش رو پیدا نکردم نمیدانم بعد از آن هم فرصتی پیش نیامد تا اینکه امسال...
یاد وبلاگم کردم با اینکه یک مدتی است که کامپیوترم تمام برنامه هایی که سیو کرده بودم پرونده بنا بر این دارم سعی می کنم وبلاگ هایی که قبلا میخوندم و کلا تمام مواردی که سیو کرده بودم رو دوباره پیداشون کنم از جمله وبلاگ خودم همیشه خوشحالم که لااقل ادرس و...
بعد از مدتها آمدم به اینجا همیشه ایی که دوست داشتم هر روز و هر لحظه بنویسم همیشه نبود و نبودش داشت کم کم همیشگی می شد بنا بر این راضی به این نبودن نبودم اینو کسی بهم نگفت خودم فهمیدم که همیشه باید همیشه باشد
سال جدید رو با کلی تغییر و تحولات شروع کردم گرچه کمی سخت بود ولی بسیار نتیجه خوبی داشت و خواهد داشت یعنی مطمئن بودم که خوب خواهد شد محیط زندگیم تغییر کرده همه چیز تغییر کرده من عمیقا خواهان این تغییرات بودم گرچه دیگه خانه بزرگ و پر گل و درخت ندارم ولی...
سال نوی امسال مصادف شد با جابجائی خانه و بسته بندی وسایل و غیره متاسفانه نتوانستم سفره هفت سین بچینم ولی خوب این عکس سال پیش رو اینجا میگذارم به همه دوستانم که اینجا رو میخوانند سال خوبی آرزو دارم من مطمئن هستم که سال خوبی رو پیش رو خواهیم داشت
کارهای انقلابی همیشه خوشحالی و شعف خاصی رو بدنبال داره یعنی از نظر من انقلابیه چرا؟؟؟؟ تمام لباس هایی که دوست نداشتم و یا مدت ها بود که گوشه کمدم افتاده بودند و یا از پوشیدنشون احساس خوبی نداشتم جمع و جور کردم و شسته و اتو کشیده و آماده گذاشتم توی پلاستیک...
آی ی ی یک چند روزیه حرص میخورم از دست آدمایی که خیلی درگیرند البته درگیر کار و زندگی ووو برای همین وقتی یک وقتی به همین آدما نیاز داشته باشی مگر میتوانی پیداشون کنی یا مگر حتی میتوانی یک تلفن کوچولو بزنی ؟؟؟ باید اس ام اس بفرستی که ایا وقت دارند که تو...
سال 58 ، سالگرد دکتر مصدق رو هیچوقت فراموش نمیکنم یکی از روزهایی است که خاطره اش از ذهنم پاک نمیشه به این صورت که اون سال از تمام نقاط دور و نزدیک و از تهران جمعیت زیادی به احمد اباد آمده بودند و ما آنزمان کرج زندگی میکردیم و با یک برنامه هماهنگ با معلم...