Top articles
-
دیروز صبح
دیروز صبح بدون اینکه نرمش کنم شروع کردم به دویدن اونم چه راه درازی ولی نرم و آهسته دو توقف خیلی کوتاه برای نفس گیری داشتم وقتی خونه رسیدم کلی کارهای خونه و باغچه مو انجام دادم روز پرانرژایی بود ولی امروز وای که چقدر درد مفاصل دارم می دونستم نباید یک دفعه...
-
هیچ خبر
هیچ خبر خاصی نیست و هیچ کار خاصی نکردم خوب خبر خوبی هم نیست همیشه منتظرم تا یک اتفاق خوب بیفته و همیشه آماده تغییر هستم از یک جا موندن و راکد بودن متنفرم می دونم که این روزها مثل برق و باد میگذره منتظر اون روزهای خوب و روشن و آفتابی هستم ،روزهایی که دلتنگ...
-
از میان
از میان کادوهایی که همسرم دریافت کرد یکیش منو خوشحال کرد انم کتاب پرسپولیس خانم ساتراپی بود که دوست داشتم این کتاب رو بخونم و از پریروز تا حالا در حال خوندن این کتاب هستم تولد به خوبی گذشت خیلی کار کردم دوروز قبل از آن روز تولد و دو روز بعد از تولد خیلی...
-
دیروز
دیروز صبح ساعت 7 بیدار شدم طبق معمول هر روز که همگی با هم صبحانه بخوریم بعد از اینکه ساعت یکربع به 8 نیکولا رفت مدرسه اش من رفتم دوباره یک چرت مرغوب بزنم تا ساعت 9 این یک ساعت به اصطلاح چرت مرغوب من منو برد به سالهایی که ایران بودم و کارمند شرکت ... بودم...
-
بوی عید
این اولین پست سال جدید هست که می نویسم دوست نداشتم به این زودی اینجا چیزی بنویسم ولی دلم خیلی گرفته بود همینطوری می نویسم امسال اولین عید نوروزیه که من ایران نیستم و اینجا ماندم البته توی پیدا کردن بلیط مناسب خیلی در تکا پو بودیم زودتر نتونستم پیدا کنم...
-
...
کاش میشد همیشه به خط نستعلیق نوشت من که عاشق خوشنویسی و خطاطی هستم با دستم که نمیتونم حتی یک خط معمولی بنویسم چه برسه به اینکه خوشنویسی کنم اونم به خاطر مشکلی است که سالهاست در دست راستم دارم که بهش میگویند مشکل دست نویسندگان به این صورت که وقتی با خودکار...
-
تکه حرفهای روزانه
از وقتی که از ایران برگشتم اینجا زیاد وقتی برای نوشتن وبلوگ نمیگذارم دلیلش هم اینه که از تنهایی در آمدم یک مهمان عزیز با خودم آوردم که ترجیح میدم به جای نشستن پای کامپیوتر از بودن با او لذت ببرم این روزها هوا عجیب سرد است الان درجه هوا رو دیدم با اینکه...
-
امروز
امروز صبح وقتی رفتم توی باغ و یک نفس عمیق کشیدم سر مست این همه بوی گل و سبزه وصدای آواز پرنده ها شدم دیروز بعد از ظهر هوا بارونی بود ولی بارون بهار خیلی متفاوته با بارون پائیز اصلا دلم نمی آمد بیام توی خونه این حال و هوا واقعا غیر قابل مقایسه با هوای...
-
حکایت همسایه
می گویند پر کسی بهتر از بی کسی است البته این توی فرهنگ ما ایرونیها مصداق داره در فرهنگ اروپائیها رو نمی دونم پریرزو که خونه بودم با شنیدن صدای در دیدم که یکی از همسایه هام به نام نادین هست درو باز کردم وقتی وارد شد بهش گفتم خوبی؟ یک دفعه زد زیر گریه اصلا...
-
ارزوهای
آرزوهای دیرینه مثل اینکه کم کم دارند به واقعیت می پیوندند این فصل از زندگی همش کار و مرمت خونه و جمع و جور کردن هست البته فعلا رنگ گردن سالن غذا خوری رو شروع کردیم و مرمت حمام طبقه بالا خونه و زندگی رو خاکی گرفته که نگو و نپرس جالب اینجاست توی این خاک...
-
دوشنبه این هفته
دوشنبه این هفته اولین روز دانشگاه نیکلا بود و خانه خیلی خالی بود دانشگاهی که نیکو درس میخونه نزدیک خانه نیست بنا بر این برای او و پل هنری آپارتمان گرفتیم و هر دو زندگی جدیدشون رو بدون خانواده شروع کردند برای من خیلی سخته چون همیشه عادت داشتم غیر از خودمون...
-
روزانه
تمام دیروز رو پای کامپیوتر گذروندم البته کمی هم کارهای خونه و شخصی خودمو انجام دادم ولی این بار راضی بودم چون یک سری موسیقی و ترانه های قدیمی که مدتها بود میخواستم پیداشون کنم و برای خودم آرشیو کنم پیدا کردم و دانلود کردم یک سری هم برای پدرم دانلود کردم...
-
این روزها
این روزها رو دوست ندارم دوست داشتم آنجا بودم در کنار مزار پاکش دوست داشتم در کنار عزیزانم بودم با هم اشک میریختیم و یاد مادر رو گرامی میداشتیم دوست داشتم در خانه خودم بودم آنجا که مادر بود آنجا که با هم زندگی میکردیم آنجا که خانه امن و گرم ما بود آنجا...
-
از همه
از همه دوستان خوبم که با من احساس همدردی کردند متشکرم دو یا سه روز هست که میخواهم بنویسم ولی بعلت سردی هوا نمیتونم چرا؟؟؟ میز کار من کنار پنجره ایی است که شیشه یک جداره داشته و همیشه از منافذ آن هوای سرد وارد میشه با اینکه کلی لباس و جوراب گرم می پوشم...
-
امروز
امروز هوای اینجا بالای 1 درجه هست سرده ه ه سرد یک اشکالاتی توی وبلاگ آشپزیم پیش آمده که طی امروز و فردا رفع نمیشه و متاسفانه عکسهایی که گذاشتم فعال نیستند چند دفعه سعی کردم ولی نمیشه تا دو روز دیگه امیدوارم این اشکال رفع بشه از طریق اینترنت بلیط رفت و...
-
دیشب خواب دیدم
دیشب خواب دیدم که یک بچه کوچولو دارم یعنی خیلی غیر منتظره میبینم این بچه که نمیدونم پسره یا دختره توی بغلمه و داره شروع می کنه به شیر خوردن خیلی برای من و همسرم غیر منتظره بود انگار یکی یک دفعه از توی هوا این بچه رو گذاشته توی بغل ما و من و همسرم خیلی...
-
گفتگو
دیروز حسابی توی باغ کار کردم بعضی وقتها ترجیح می دم اینقدر کار فیزیکی بکنم که بعدش خسته و کوفته بشم و عضله درد بگیرم بعدش هیزم ریختم توی شومینه و اونو روشن کردم چای تازه دم کردم و خوشبختانه غذا به اندازه کافی داشتم برای شب و احتیاجی به درست کردن غذای...
-
مردی که زیاد می دانست
من تیتر این پست را زمان گذشته گذاشتم در صورتی که این مردی که راجع به اون میخوام صحبت کنم در زمان حال وجود داره قصدم تعریف و تمجدید بیخودی نیست این یک واقعیت است اوایل خیلی قبول نداشتم ولی رفته رفته باورکردم و شکی ندارم بعضی از دوستان و فامیل از دستش کمی...
-
مذهب همیو پاتی
خدا اون روز رو نیاره وقتی من کمی مریض بشم و احتیاج به دوا و درمان پیدا کنم بین همیو پاتی و دارو درمانی همیشه بحث و حرف است توی خونه ما من شخصا خودم تعصبی روی هیچ کدامشان ندارم بله اینو میدونم باید کمتر دارو مصرف کنم و سعی می کنم حتی المقدور مثل نقل و...
-
همیشه
همیشه ته خوشی هام و خنده هام یک ترس پنهان هست ترسی از شکستن و مرگ خوشی ها وروزهای خوب به روزهای گذشته ام فکر میکنم به روزگاران خوشتر از حالای خودم به روزگارانی که برام سخت میگذشت و نمیدونستم که چقدر خوشبختم ... زمانی اینو فهمیدم که دیر رسیده بودم و بزرگترین...
-
سال 2009
دیروز با خدا حرف میزدم مثل همیشه می گفتم که من این آسمون تیره و تار و نمیبینم این هوای سرد و یخزده رو حس نمیکنم و و و توی دلم یک خورشید بزرگه و اونم ایمان به تو و به معجزاتت هست که هر روز و هر روز قوی تر میشه هر روز منتظر یک تلفن شگفت انگیز هستم یک ایمیل...
-
یک تولد
به یک تولد دعوت شدیم البته تولد یکی از قدیمیترین دوستان همسرم هست خلاصه اینجا عادتشون اینه خیلی رک و راست و قشنگ بهت زنگ میزنند و ازت درخواست می کنند مثلا وقتی میائی اینجا اینو بیارو حالا اینو بیار یعنی چه ؟ تولد به این بزرگی همه آدمها هم وضعشون خوب از...
-
انتخاب موسیقی ایرانی
چند روزی مهمان داشتم دوستان خوبمون از جنوب گرم فرانسه مهمان کشور سرد ما بودند سابین که تقریبا همسن خودم هست خانم بسیار خوب و مهربانی است به همراه آقای مهربانی که با هم زندگی میکنند به من گفتند ما تا حالا موزیک ایرانی نشنیدیم اگر امکانش هست امشب بعد از...
-
همیو پاتی
ایزابل اینجا بود الان از پیشم رفت شدیدا درد دندان داشت ولی او حاضر به مصرف کردن آرامبخش و یا آنتی بیوتیک برای تسکین درد دندانش نیست چرا که تمام این داروها موادشیمیایی هستند و او مخالف سرسخت و شدید استفاده از مواد شیمیایی است حتی چند وقت پیش که پسر کوچکش...
-
...
خوشبختانه این چند روزه هوای اینجا عالی و گرم و آفتابیست منم طبق معموا هر سال شدیدا خودمو سرگرم باغچه و گلها و سبزیجاتم کردم علاوه بر آن هنوز تعمیرات این خونه تمام نشده گاهی درون خونه مشغول کار هستم و بیشتر وقتا بیرون توی باغم چون اینجا سرزمین آفتاب تابان...